دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)اسلام و مطالعات اجتماعی2345-55861شماره 4(پیاپی 4)20140321An Introduction to Philosophy of “Culture and Communications”درآمدی بر مفهوم فلسفۀ «فرهنگ و ارتباطات»2254FAکریمخان محمدیعضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) و انجمن مطالعات اجتماعی حوزه0000-0002-8147-1550Journal Article20151006Because two terms, “culture” and “communications”, are semantically distinct, formalizing the philosophy of “culture and communications”, as a simple combined philosophy and first-rank knowledge, helps the students to deeply understand this multi-disciplinary and paves the way for the upcoming studies with an Islamic approach. Since the philosophy of the compositional concept of “culture and communications” has not yet been elaborated in the literature of social sciences, the author tries to reestablish the philosophy of the contingent concept of “culture and communications” with the aid of the existing literature and the thinkers of this field through the semantic analysis of two distinct concepts of “philosophy of culture” and “philosophy of communications” as the simple combined philosophy.In so doing, after the analysis of two concepts of “culture” and “communications” in order to reveal the logical relationship between them, “philosophy of culture and communications” is defined as “a supervisional and intellectual study of the general rules of culture and communications in the levels of ontology, epistemology, and methodology”.با توجه به تمایز معنایی دو مفهوم «فرهنگ» و «ارتباطات» صورتبندی فلسفۀ «فرهنگ و ارتباطات»، بهعنوان فلسفۀ مضافِ بسیط، و دانش درجه اول، به فهم عمیق این موضوع میانرشتهای کمک به سزایی کرده و زمینه را برای مطالعات بعدی، با رویکرد اسلامی، برای دانشجویان، فراهم میکند. از آنجا که تاکنون در ادبیات علوم اجتماعی، فلسفه مفهوم ترکیبی «فرهنگ و ارتباطات» تنقیح نشده است، نگارنده در صدد است با عطف توجه به ادبیات موجود و با الهام از اندیشوران این حوزه، با معناکاوی دو مفهوم «فلسفۀ فرهنگ» و «فلسفۀ ارتباطات»، بهعنوان فلسفه مضاف بسیط، فلسفه مفهوم اعتباری «فرهنگ و ارتباطات» را، بازسازی نماید. در این راستا، با تحلیل و نسبت سنجی دو مفهوم «فرهنگ» و «ارتباطات»، در راستای کشف ربط منطقی میان دو مفهوم، «فلسفه فرهنگ و ارتباطات»، بهعنوان «مطالعه فرانگر و عقلانی احکام کلی فرهنگ و ارتباطات، در سطوح هستی شناختی، معرفت شناختی، و روش شناختی» تعریف شده است.https://jiss.isca.ac.ir/article_4_fce9c50cf4752dc41ac9a9e8c3fb0f47.pdfدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)اسلام و مطالعات اجتماعی2345-55861شماره 4(پیاپی 4)20140321A Historical Review of How the term, millah (religion), Semantically Evolved from a Religious Understanding to a Modernized Comprehension in the Iranian Constitutional Movement.بررسی تاریخی چگونگی تطور معنایی مفهوم «ملّت» از فهم دینی به درک تجددی در آستانۀ نهضت مشروطه26545FAحسینکچویاندانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران0000-0002-1124-2633قاسمزائریاستادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانJournal Article20151006This paper studies the semantic evolution of the term, m<em>illah</em> (religion), the time when Iranians were familiarized with modernity. In the traditional literature, <em>millah</em>means <em>religion</em>, but when Iranians became familiar with modernity, it was replaced with<em>nation</em>, meaning the originality of the rightful self-conscious individuals’ will, which was basically a non/anti-religious concept. The current paper demonstrates three major reasons for this replacement: first, the socio-political torrents of the mid-Qajar era that caused the term to be applied to the religious scholars and their followers besides the religion itself; this application was an important step towards the modern individualistic use of the term; second, the idea of a group of early intellectuals that if modern concepts had been conveyed in the form of the publicly-held religious and traditional terms, they would have been welcomed easier, so modernity would have spread faster. Therefore, the term, <em>millah</em>, was reiterated consciously because it was familiar for the Iranians then; and finally, the participation of a huge number of Iranian elites in the Ottoman Empire in which its <em>national system</em> was developing to <em>Ottoman nation</em>, <em>Islamic nation</em>, <em>Turan nation</em> and <em>Turkik nation</em>. The conceptual literature and verbal style of Ottoman elites in the period of <em>tanzimat</em>(reorganization) was penetrated to the public atmosphere of Iran. To do this research, we have relied on the documents, historical texts, poems, fatwas, and treatises of the mid-Qajar period.این مقاله به بررسی چگونگی تحول معنایی مفهوم «ملت» در آغاز آشنایی ایرانیان با منظومۀ فکری تجدد میپردازد. «ملت» در متون و ادبیات سنتی بهمعنای «دین» و مذهب است، اما در آغاز آشنایی ایرانیان با تجدد، جایگزین مفهوم «nation» به معنای اصالت ارادۀ افراد خودآگاه دارای حقّ شد که اساساً مفهومی غیردینی و حتّی ضدّدینی است. مقاله نشان میدهد که سه عامل اصلی زمینهساز این جایگزینی بودهاند: نخست رخدادهای سیاسی و اجتماعی شتابان میانۀ دورۀ قاجار که سبب شد «ملت» افزون بر دین، بر علمای دینی و پیروان دین نیز اطلاق شود و در نتیجۀ پیوند خوردن با دینداران بهجای دین، یک گام به مفهوم تجددی فردمحور nation نزدیک شود؛ دوم، نظر گروهی از روشنفکران نخستین مبنی بر این که اگر اندیشههای جدید در قالب مفاهیم دینی و سنتیِ مورد پذیرش جامعۀ مذهبی ایران مطرح شود با مقاومت کمتری روبهرو شده و راه گسترش تجدد هموارتر خواهد شد. از اینرو، آگاهانه بر مفهوم «ملت» تأکید شد؛ زیرا برای ذهن ایرانیان آشنا و مأنوس بود؛ و سوم حضور فراگیر گروههای مختلف نخبگان ایرانی در امپراتوری عثمانی که در کشمکش با اندیشۀ جدید nationalism قرار داشت و بهویژه «نظام ملت» آن در حال تحول به «ملت عثمانی» و «ملت اسلام» و «ملت توران» و «ملت ترک» بود. ادبیات مفهومی و شیوههای بیانی نخبگان عثمانی در عصر تنظیمات به فضای عمومی ایران وارد شد. برای انجام این تحقیق از اسناد و متون تاریخی، اشعار و فتاوا و رسالههای دورۀ میانی قاجاریه استفاده شده است.https://jiss.isca.ac.ir/article_5_9f3e1c66f5b17082e4f3f9ff41c70cd6.pdfدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)اسلام و مطالعات اجتماعی2345-55861شماره 4(پیاپی 4)20140321The Relationship between Standard of Living and Social Deviations in the Quran and Islamic traditionsرابطۀ سطح زندگی و انحرافات اجتماعی در آیات و روایات اسلامی55766FAسیدحسینفخر زارععضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامیJournal Article20151006Standard of living and the amount of benefit from the resources are of the matters that inevitably- consciously or unconsciously- make differentiation and social classes in every society. The relationship between this matter and the rise of social deviation has challenged thinkers so that they consider poverty as a source of social deviations. Admitting to this relationship based on a huge number of traditions, we must not seek everything in poverty, because most social deviations originate from injustice and result from the act of the authority who can conceal their own deviations through their power.In this paper, first we try to know the real meaning of this phenomenon, after which we sort the financial traditions in a logical order to choose the relevant traditions and be able to infer a logical understanding of the relationship between the amount of deviation and the amount of benefit from social resources according to the infallibles’ narrations.از جمله مسائل مهم در جامعۀ بشری که به طور گریزناپذیر، آگاهانه یا ناخودآگاه، جامعه را با تمایزپذیری و ایجاد طبقۀ اجتماعی روبهرو میکند، سطح معیشت زندگی و میزان بهرهمندی از منابع و برآوردهشدن نیازهای اولیۀ زندگی است. رابطۀ این مسئله با بروز کجروی در جامعه، از جمله مباحثی است که ذهن متفکران را به خود مشغول ساخته و بسیاری دستکم بخشی از انحرافات اجتماعی را برآیندی از وجود فقر در جامعه میدانند. گرچه این برداشت در بارۀ پدیدۀ شوم فقر و رابطۀ آن با پیدایش و رشد کجروی، چندان به دور از واقعیت نیست، اما بسیاری از انحرافات، از ساخت روابط نابرابر در جامعه سرچشمه میگیرد و نیز نتیجۀ رفتار صاحبان ثروت و قدرت است که بهسبب در دست داشتن ابزار نفوذ، توانایی لاپوشانی کجرویهای خود را دارند. در این مقاله پس از بازکاوی مفاهیم کلیدی، روایاتِ مرتبط با فقر و غنا با استفاده از نظریههای مختلف در باب انحرافات اجتماعی، زمینهها و بسترها و علل بروز و پیدایش انحرافات در جامعه مد نظر قرار گرفته و در نهایت، پویشی منطقی در رابطۀ میزان کجرویها با سطح بهرهمندی از منابع، در این باب، انجام شده است. مسئلۀ فقر و نابرابری و ارتباط آن با پدیداری انحرافات اجتماعی اگرچه در نظریههای مختلفی همچون نگرشهای فردگرایانه و یا ساختگرایانه مورد تحلیل قرار گرفته، اما تلاش شده تا نگاه رضایتبخش به آن که فارغ از نگاههای دوآلیستی است، با توجه به آیات و روایات در این مقاله مورد توجه قرار گیرد.https://jiss.isca.ac.ir/article_6_2073e0890db2c47e52363f101a2eec3c.pdfدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)اسلام و مطالعات اجتماعی2345-55861شماره 4(پیاپی 4)20140321The Function of Family in the Formation of the Islamic Lifestyleبررسی کارکردهای خانواده در شکلگیری سبک زندگی اسلامی771077FAمحمدعلینیپژوهشگر، دانشجوی دکتری دینپژوهی و عضو انجمن مطالعات اجتماعی حوزهJournal Article20151006The current research studies the functions of family from three aspects: psycho-biological, socio-educational, and protective-supportive-controlling ones. Paying full attention to Islamic teachings on the functions of family along with obeying Allah’s orders and following the infallibles’ conduct cause a full-of-belief life that is always manifested both in our thoughts and in our behavior. This manifestation leads to the formation of Islamic lifestyle, which in turn defines a personal and social identity. Doing a library research, we’d understand that family, as the smallest and the most important social institution, could lead to the formation of Islamic lifestyle and be identifying if it functions according to Islamic maxims. Consequently, we’d enjoy a developing society whose advantages encompass individuals, institutions, groups, and social structures.در پژوهش حاضر کارکردهای خانواده در سه بخش کارکردهای زیستی ـ روانی، کارکردهای تربیتیـ اجتماعی و کارکردهای مراقبتیـ حمایتی و کنترلی بررسی شده است. توجه عمیق به آموزههای اسلام در مورد هر یک از کارکردهای خانواده و عمل به دستورات خداوند و پیروی از سیره و سنت معصومین (ع)، زیست مؤمنانهای را سبب میشود که نهتنها در باورها و اندیشهها، بلکه در کردار و رفتار انسانها در زندگی روزمرّهشان متبلور میشود. تجلی این تأثیرپذیری از چنین آموزههایی بر کارکردهای خانواده، به شکلگیری سبک زندگی اسلامی در عرصههای گوناگون و در نهایت، به توجیه و تفسیر هویّت فردی و جمعی آنان میانجامد. این پژوهش با بهرهگیری از روش اسنادی و کتابخانهای در صدد نشاندادن این نکته است که خانواده بهعنوان کوچکترین و مهمترین نهاد اجتماعی میتواند - با عنایت به کارکردهای آن بر اساس آموزههای اسلامی ـ زمینهساز شکلگیری سبک زندگی اسلامی و هویتساز باشد. در نتیجه چنین امری میتوان به جامعهای رو به پیشرفت و توسعه نایل آمد که برکات و ثمرات آن، یکایک افراد جامعه، نهادها، گروهها و ساختارهای اجتماعی را در بر خواهد گرفت.https://jiss.isca.ac.ir/article_7_ab7fdcfb8a87d4c026a2bcab3ad18d8f.pdfدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)اسلام و مطالعات اجتماعی2345-55861شماره 4(پیاپی 4)20140321Neighborhood Relations in an Islamic Styleروابط همسایگی در سبک زندگی اسلامی1081378FAسیف اللهقنبری نیکمحقق، دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم(ع) و عضو انجمن مطالعات اجتماعی حوزه0000-0001-8006-8408Journal Article20151006Islam has been the only human religion that has based its call on a social basis, and has never left sociability due to human’s social nature. Human’s social life is manifested in different forms. After family as the most fundamental social unit, neighbors in a neighborhood are the most important social system that unanimously have some effective social interactions paving the way for the formation of a cultural and biological model which fits its congregational nature. Benefiting from nowadays’ discussions on the models of social life, we discuss on lifestyle briefly, then we try to find appropriate religious maxims through documentation so that we could formalize a model of neighborhood relations from an Islamic perspective through discovering some prominent concepts of neighbors’ mutual rights.اسلام تنها دین و آیینی است که به درستی بنای دعوت خود را بر اجتماع استوار کرده و بهلحاظ مدنیالطبع بودن انسان، امر اجتماع را در هیچ یک از شئون رها نکرده است. زندگی اجتماعی انسان در اشکال گوناگون تبلور مییابد. بیتردید، پس از خانواده که اساسیترین واحد اجتماعی بهشمار میرود، همسایگان که در قالب یک محله شکل میگیرند، مهمترین تشکیلات جامعه انسانیاند که در کنار انسجام و وحدتی که دارند، تعاملات و معاشرتهای اجتماعی تاثیرگذاری با هم دارند که زمینه ساز شکلگیری یک الگوی فرهنگی و زیستی متناسب با هویت جمعی خوداند. بحث همسایه و همسایگی، همواره از مباحث مهم مورد توجه ادیان، اندیشمندان اجتماعی و علمای علم اخلاق بوده است، تا آنجا که در الگوی اسلامی، روابط و حقوق همسایگی، پس از پرستش خداوند و نیکی به والدین، مورد تاکید قرار گرفته و حتی برای کافران حق همسایگی برشمرده شده است. در نوشتار حاضر با عنایت به مباحث امروزی در باب الگوهای زندگی اجتماعی، نخست، بهاجمال، سبک زندگی مورد بحث قرار گرفته و سپس با بهرهگیری از روش اِسنادی، تلاش شده تا آموزههای دینی متناسب با موضوع، بررسی شود و با استخراج مفاهیم و محورهای شاخص در باب روابط و حقوق همسایگی، گامی در راستای ترسیم الگوی روابط همسایگی - بر اساس دیدگاه اسلام - برداشته شود.https://jiss.isca.ac.ir/article_8_94aa6ae7f58347b92e5f2b5dba855d0e.pdfدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)اسلام و مطالعات اجتماعی2345-55861شماره 4(پیاپی 4)20140321Necessity of Revelation in the View of AllamehTabatabaei with a Social Approachضرورت وحی از دیدگاه علامه طباطبایی با رویکرد نیاز اجتماعی1381539FAحمیدرضاسروریاناستادیار دانشکده الاهیات و علوم اسلامی دانشگاه تبریزقادرفقیهیکارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تبریزمریمقلی پوردانشجوی کارشناسی ارشد رشته کلام اسلامی، دانشگاه تبریزJournal Article20151007Muslim philosophers have argued for the necessity of revelation with an Islamic approach. AllamehTabatabaei has also been influenced by his preceding philosophers and presented a new argumentation for <em>the necessity of need for revelation</em> with some additional modifications. In some premises of his argument (e.i. necessity of congregation, necessity of disagreement, and necessity of regulation), he has followed his ancestors, but he considers belief and virtues as the foundation of law, so he extends respecting laws to the hereafter perfection without which no real prosperity is achievable. Three principles (i.e. Divine guidance, employment principle, and the ways of applying laws) in their monarchical, social, religious, and finally deeds’ acceptability are of his inventionsفیلسوفان اسلامی با رهیافت اجتماعی به اثبات ضرورت وحی پرداختهاند. علامه طباطبایی نیز در این زمینه، با تأثیرپذیری از فیلسوفان پیش از خود با نوآوری و افزون مقدماتی به تبیین نوینی از برهان بر «ضرورت نیاز به وحی» پرداخته است. ایشان در برخی از مقدمات برهان (اصل ضرورت اجتماع، بروز اختلاف و ضرروت قانون) پیرو فیلسوفان پیش از خود بوده است با این تفاوت که وی اساس قانون را ایمان و اخلاق فاضله دانسته و رعایت قانون را تنها به نظم و عدالت اجتماعی محدود نمیکند، بلکه به کمالات اخروی نیز تعمیمداده که بدون آن رسیدن به سعادت حقیقی ممکن نیست؛ سه اصل (هدایت تکوینی، اصل استخدام و روشهای اعمال قانون) به شیوههای استبدادی و اجتماعی و دینی و در نهایت پذیرش اعمال دینی، از نوآوریهای ایشان است.https://jiss.isca.ac.ir/article_9_06c6c771c478c24851876443a74488fa.pdf